(نوشته شده در ۲3 دی ۹۵) . پیشنوشت1. دربارهی شبکههای اجتماعی، زیاد شنیده و خواندهایم. مخصوصا اگر از خوانندگان روزنوشتهها باشید، از فحشهای فراوان محمدرضای عزیز به این شبکهها آگاهید! من هم میخواهم در قالب یک داستان، از یکی از تجربههایم در شبکههای اجتماعی بگویم که برایم اتفاق افتاده (اسم را عوض کردهام اما داستان واقعی است). پیشنوشت2. این روزها به بهانههای مختلف و در جاهای مختلف، دوستانم از تجربهی لذت بخش وبلاگ نویسی گفته بودند که باعث شد داستان زیر یادم بیاید. لذت داشتن دوستان وبلاگنویس کجا و دوستیهای لایکی کجا. یادم باشد من هم بعدا از تجربهی دلپذیر […]