فوریه 9, 2017

دقایقی برای خودم

(نوشته شده در 21 بهمن ۹۵) . امشب برف می‌بارید. مدت زیادی بود که به پیاده‌روی شبانه نرفته بودم – قبل‌تر ها یکی از کارهای مورد علاقه‌ام قدم زدن در سکوت شب و فکر کردن بود. به کارهایی که باید انجام می‌دادم نگاه کردم. لیست کارها مثل همیشه پُرِ پُر بود. […]
ژوئن 29, 2017

زندگی در حاشیه‌ها (لحظه نگار)

چند روز پیش که مجبور شدم چند دقیقه در جایی منتظر یکی از دوستانم باشم، این گل‌های کوچک را کنار باغچه دیدم. ‌ ‌ همینطوری ریخته بودند در حاشیه باغچه. بعدا که دقت کردم دیدم نه فقط آنجا، که تقریبا همه جا پر از این گلهای خوش‌رنگ و زیباست… شاید همین […]
جولای 15, 2017

مریم میرزاخانی؛ کسی که 40 سال زندگی کرد

امروز ظهر با شنیدن خبر مرگ مریم میرزاخانی، بهتم زد. “امکان نداره مرده باشه. دیروز تازه خبر بستری شدنش تو بیمارستان بود. خیلی بعیده امروز مرده باشه.. “ تلگرام را باز نکردم. احتمال می‌دادم این «شایعه»، کل تلگرام را مسموم کرده باشد. اما وقتی دیدم محمدرضا هم درباره مریم پست گذاشته… […]
می 15, 2019
سیزده به در بهار سبزه

بهار و چند تکه از جامعه‌ی چند تکه‌ی ما (لحظه‌نگار)

سیزده‌به‌در بعد از مدت‌ها دست به دوربین شدم. ایده‌ای نداشتم که از چه چیزی می‌خواهم عکس بگیرم. صرفا دوربین را برداشتم و تا پارک ساعی رفتم. ‌‌ایده‌ها یکی یکی سبز شدند. ‌از شاخه‌ای پر از شکوفه، تا رفتار آدمهای اطراف.