ژانویه 10, 2017

شما استثنا نیستید!

(نوشته شده در ۲1 دی ۹۵) . پیش‌نوشت. این داستان رو چند وقت پیش در پروفایل اینستاگرام محمدرضا جان خواندم (شاید حدود یک سال پیش). از اون موقع، خیلی وقت‌ها و در مواجهه با بسیاری از رویدادها، یاد این داستان افتاده‌ام. گفتم شاید گفتنش اینجا، همانطور که کمک می‌کنه حواسم به این نکته باشه، برای دیگران هم مفید باشه.   استالین هر وقت به ژنرال جدیدی دستور می‌داد که یکی از ژنرال‌های قدیمی را بکشند، می‌گفت: او چند نفر را کشته و مردم نباید بفهمند. پوکه‌ها در خانه‌ی اوست. پوکه‌ها را بردار و با پوکه‌ی خودت در یک جای خانه‌ات […]
ژانویه 9, 2017

گزارشی از نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی (2) : غرفه استدیو مارتیا

(نوشته شده در 20 دی ۹۵) . همانطور که گفته بودم، تصمیم گرفتم از نکاتی که در نمایشگاه امسال دیدم و به نظرم جالب آمدند، گزارشی نسبتا مفصل بنویسم. تا حالا، دو مطلب در وبلاگ «یاکوپ» نوشتم که لینک‌ها را اینجا می‌گذارم: 1. گزارشی از نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی (۱) (مقدمه) 2. نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی (۲) : غرفه استدیو مارتیا امیدوارم بتونم در اسرع وقت بقیه مواردی که در ذهن دارم رو بنویسم. همانطور که قبلا هم گفتم، موارد رسمی‌تر را در وبلاگ یاکوپ خواهم نوشت (و اینجا اطلاع خواهم داد) و نکات خودمانی تر را در همین وبلاگ.
ژانویه 7, 2017

گزارشی از نمایشگاه تبلیغات و بازاریابی (1) : تعریف از دیروز و سایر پیش‌نوشت‌ها!

(نوشته شده در ۱8 دی ۹۵) . پیش‌نوشت1. می‌خواستم بعد از شرکت در نمایشگاه بازاریابی و تبلیغات ، گزارش مختصری درباره‌ی آن در وبلاگم بنویسم. اما کامنت علی باعث شد که حس کنم شاید نوشتن دقیق‌تر از نمایشگاه، برای کسانی که فرصت حضور نداشته‌اند و دوست دارند کسی درباره‌ی نمایشگاه برای آنها چیزهایی تعریف کند، مفید باشد. این بود که تصمیم گرفتم درباره چند مورد از مواردی که به‌نظرم جالب‌تر رسیدند، گزارشی (نسبتا مفصل) بنویسم. پیش‌نوشت2. نمی‌دانم نمایشگاه، امسال بهتر از سال‌های قبل بود؛ یا من با هدف مشخص‌تری به نمایشگاه رفته بودم. شاید هم چون می‌خواستم حواسم را جمع کنم تا بعدا نکاتش را […]
ژانویه 5, 2017

اتفاق خاص قابل ذکر

(نوشته شده در ۱6 دی ۹۵) . امشب با یکی از دوستانم تلفنی صحبت می‌کردم. بعد از احوالپرسی اولیه، پرسید: خب. چه خبر؟ چه کارا کردی؟ چه اتفاق جدیدی افتاده که تعریف کنی؟ گفتم: راستش اتفاق خاصی نیوفتاده. یعنی نه اینکه اتفاق خاصی در طی یک ماه رخ نداده باشه، اما اتفاق خاص قابل ذکری نیست که بخوام بگم. گفت: من یک ماه پیش هم به تو زنگ زدم. گفتی مشغول یکسری کارها هستی… گفتم: حق با توعه. بهت قول میدم یک ماه دیگه – که این بار من بهت زنگ خواهم زد – اتفاق خاص قابل ذکری داشته باشم که […]