دسامبر 16, 2016

هزینه‌های تغییر

(نوشته شده در ۲5 آذر ۹۵) . پی‌نوشت. همانطور که در پست قبلی گفتم، تصمیم گرفته‌ام نکاتی درباره تغییر و تغییر کردن را که در منابع مختلف خوانده یا به تجربه فهمیده‌ام، بنویسم و این اولین نوشته با این موضوع است. می‌خواهم از هزینه‌های تغییر بگویم. احتمالا شما آن را می‌دانید. همچنان که من هم آن را می‌دانستم، اما تا بحال بارها به اشتباه در دام آن افتاده‌ام و بارها شده که تلاش‌هایم برای تغییر، بدلیل بی‌توجهی به این نکته شکست خورده‌اند. بگذارید با مثال ادامه بدهم. و اول یک خاطره. ترم 6 بود و درس مخابرات داشتیم. استاد ما، مهندس خوشرفتار، […]
دسامبر 22, 2016

چند درصد به حرف مردم اهمیت می‌دهم؟

(نوشته شده در 2 دی ۹۵) . اپیزود1: فکر می‌کنم دو سه هفته پیش، وبلاگی خواندم، که در آن چیزی شبیه این نوشته بود:  “تا حالا 30 درصد به حرف مردم اهمیت می‌دادم و از امروز تصمیم گرفتم که دیگر این 30 درصد را هم ندهم و برای خودم زندگی کنم”. بعد از خواندن متن، با خودم فکر کردم: من چطور؟ من چند درصد به حرفِ مردم اهمیت می‌دهم؟ البته این سوال در آن لحظه تمام نشد و تا امروز بارها به یاد آن افتاده‌ام و درباره جوابش فکر کرده‎‌ام. اپیزود2: وقتی داشتم فایل صوتی «عزت نفس» را مرور می‌کردم، دیدم محمدرضا جان […]
دسامبر 23, 2016

هدف‌گذاری با معیار عزت نفس

(نوشته شده در 3 دی ۹۵) . پی‌نوشت. طبق یک عادت، جمعه شب‌ها وقتی را برای فکر کردن به هفته پیش رو و کارهایی که باید در آن هفته انجام بدهم اختصاص می‌دهم. الان هم وقتش رسیده است تا به هفته آینده فکر کنم. اما این بار اهدافم را کمی متفاوت انتخاب خواهم کرد. همانطور که در پست قبلی گفتم، این روزها فرصتی پیدا کردم تا مطالب فایل‌ صوتی عزت نفس (مسیر اصلی) را دوباره گوش کنم و درباره مفاهیم آن با دوستی گپ بزنم. یکی از نتایج گوش دادن دوباره به فایل‌های صوتی عزت‌نفس، تجدید نظری بود که فهمیدم باید […]
دسامبر 28, 2016

شما چقدر “چیز” هستید!

(نوشته شده در 8 دی ۹۵) . 1 شب یلدای امسال، پیش پسرخاله ام نشسته بودم. همه محو دیدن تلویزیون بودند و فقط من و او بودیم که از سریال سر در نمی‌آوردیم! می‌گفتند خیلی حساس است و قسمت آخر – یا یکی به آخر – سریال است. اتاق ساکت بود و ما – برای اینکه حوصله مان سر نرود – آرام با هم حرف می‌زدیم. گفت بیا پیام‌های خنده داری که در موبوگرامم ذخیره کرده‌ام را نشانت بدهم. فکر خوبی به نظر می‌رسید برای قابل تحمل‌تر کردن آن لحظات. انصافا هم بیشتر پیام‌ها خنده دار بودند و تعداد جک‌های بیمزه در اقلیت بود! […]