دسامبر 26, 2016

برای خودم: حواست باشد، کسی به تو بدهکار نیست

(نوشته شده در 6 دی ۹۵) . پیش‌نوشت1- . متن زیر، در اثر یک «اتفاق» نوشته شده که به دلایلی نمی‌توانم به آن «اتفاق» بطور مستقیم اشاره کنم. به همین دلیل، احتمالا خواندن این متن برای بسیاری از افراد – و از جمله شما – کاملا بدون استفاده باشد. پیش‌نوشت0. «اتفاقی» که گفتم، چند […]
ژانویه 18, 2017

مالیات بر تمیزی

(نوشته شده در ۲9 دی ۹۵) . چند روز پیش یکی از آشنایان تعریف می‌کرد که وقتی اخیرا به اداره مالیات رفته بوده، بعد از بحث فراوان از میزان منطقی درآمد در منطقه‌ی ما برای مغازه ای با مشخصات نوعی، کارمند اداره به او گفته بوده که “می‌دانم که تو […]
فوریه 23, 2017

وقتی فقط «یک راه» توصیه می‌شود

(نوشته شده در 6 اسفند ۹۵) . پیش‌نوشت1. خیلی وقت بود که می‌خواستم در این باره بنویسم. اما نمی‌دانستم باید از کجا شروع کنم و به کجا برسم. طبق معمول، صبر زیادی هم راه به جایی نبرد. این بود که گفتم شروع کنم به نوشتن. پیش‌نوشت2. این متن از ساختار منسجمی […]
جولای 11, 2017

آقای عصبانی

چشم‌هایش را گرد می‌کرد و با حرص به دیوار مسجد می‌کوبید. –  به این خانه قسم رسوایش می‌کنم. او که با یک قوطی روغن و دو کیلو برنجِ تایلندی، هر غلطی که خواست کرد.. و باز محکم به دیوار مسجد می‌کوبید و چشم‌هایش را گرد می‌کرد و باز حرف‌هایش را […]