فوریه 21, 2017

تجربه من در مدیریت زمان (2) : ثبت کارها با aTimeLogger

(نوشته شده در 3 اسفند ۹۵) . پیش‌نوشت1. قبلا هم مطالبی درباره مدیریت زمان نوشته‌ام (با تگِ مدیریت زمان). از میان آنها، مطلبی که در آن به موضوعات «اختیار حداقلی در مدیریت زمان» و «اولویت‌بندی ارزش‌ها و اهداف» اشاره شده بود، می‌تواند – و به نظرم باید – به عنوان مقدمه‌ی بحث مدیریت زمان قرار داده شود. اگر آن مطلب را نخوانده‎‌اید، شاید بهتر باشد ابتدا آنرا بخوانید : اینجا. پیش‌نوشت2. بعید می‌دانم کسی در تلاش برای زندگی بهتر باشد و با چالش مدیریت زمان مواجه نباشد. احتمالا بسیاری از انسانها اگر حواسشان به زمان‌شان نباشد و برای آن برنامه نداشته […]
فوریه 18, 2017

خلاصه‌ی کتاب (3): فصل 10 و 11 کتاب وضعیت آخر (تامس هریس)

(نوشته شده در 30 بهمن ۹۵) . خوشبختانه این هفته هم توانستم دو فصل کتابخوانی و خلاصه نویسی داشته باشم و کتاب «وضعیت آخر» تامس هریس را تا فصل‌های پایانی پیش ببرم. به امید خدا سعی می‌کنم در هفته‌ی بعد، خلاصه‌ی نهایی این کتاب را به همراه یک پست کلی درباره‌ی کتاب بنویسم. فعلا و در اینجا، خلاصه‌ی فصل‌های 10 و 11 کتاب را می‌آورم. لازم است دوباره تاکید کنم که خواندن این خلاصه‌ها (که من اون‌ها رو به زبان خودم – و نه لزوما با زبان و ترتیب کتاب – نوشتم)، به هیچ وجه نمی‌تونه جایگزین خواندن اصل کتاب باشه. در […]
فوریه 17, 2017

نکاتی پراکنده درباره هدیه‌ی سال نو – تقویم و سررسید، یا کتاب؟

(نوشته شده در ۲9 بهمن ۹۵) . هر سال و با نزدیک شدن به ماه‌های پایانی سال، شرکت‌ها و سازمان‌های زیادی مشغول سفارش هدایای تبلیغاتی به ویژه تقویم و سررسید، و دادن این نوع هدایا به مشتریانشان هستند. چند وقتی هم هست که در جاهای مختلف از ارجحیت کتاب بر هدایای سنتی می‌شنویم. از طرفی، انصافا حس خوب هدیه گرفتن یک تقویم در آستانه‌ی سال جدید، حسی نیست که بشود آن را انکار یا پنهان کرد. خلاصه در این گرداب انواع نظرات و سلایق و جدال بین منطق و احساس، بعضی نکاتی که در این رابطه به ذهنم می‌رسد را اینجا می‌نویسم: […]
فوریه 15, 2017

هر دستمالی را بهر کاری ساختند

(نوشته شده در ۲8 بهمن ۹۵) . چند روز پیش اتفاقی ساده افتاد که باعث شد نتیجه‌ای راه راه از آن بگیرم. گفتم آنرا اینجا هم بنویسم. داستان از اینجا شروع شد که چند روز پیش و وقتی برای رفتن به جایی عجله داشتم، موقع پوشیدن کفشم متوجه شدم که کفشم خاکی و گلی است و اصلا اوضاع مناسبی ندارد – که احتمالا بدلیل بارش روز قبل بوده. از آنجایی که نمی‌خواستم با کفش خاکی بیرون بروم، دویدم تا بلکه چیزی پیدا کنم و خاک از روی کفشم بزدایم. از آنجا که هیچ چیزی در جاکفشی پیدا نکردم، از روی عادت […]